دو درویش خراسانی ملازم صحبت یکدیگر سفر کردندی. یکی ضعیف بود که هر به دو شب افطار کردی و دیگر قوی که روزی سه بار خوردی. اتفاقا بر در شهری به تهمت جاسوسی گرفتار آمدند.
هر دو را به خانه ای کردند و در به گل برآوردند. بعد از دو هفته معلوم شد که بی گناهند. در را گشادند. قوی را دیدند مرده و ضعیف جان بسلامت برده. مردم درین عجب ماندند. حکیمی گفت:
خلاف این عجب بودی. آن یکی بسیار خواه بوده است، طاقت بینوایی نیاورد به سختی هلاک شد وین دگر خویشتن دار بوده است لاجرم بر عادت خویش صبر کرد و بسلامت ماند.
چو کم خوردن طبیعت شد کسی را
چو سختی پیشش آید سهل گیرد
وگر تن پرور است اندر فراخی
چو تنگی بیند از سختی بمیرد
.
.
.
دانلود بیش از 1000 آهنگ از بیش 100خواننده ایرانی
پادشاهی را شنیدم به کشتن اسیری
چار کس از چار کس به جان برنجند
جدیدترین پیامک و جملات زیبا مخصوص تبریک تولد
داستانی بسیار زیبا و واقعی (حتما بخوانید)
داستان واقعی « دستان دعا کننده » -
پیامک های احساسی و عاشقانه 20 خرداد
اس ام اس و پیامک های عاشقانه و بسیار زیبا 8
داستان واقعی « دستان دعا کننده » -
پیامک های احساسی و عاشقانه 20 خرداد
اس ام اس و پیامک های عاشقانه و بسیار زیبا 8 خرداد
اس ام اس و پیامک های عاشقانه و رمانتیک 3 خرداد